پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۳۳۶/

پس از فروپاشی رژیم، مردم خشمگین در اقدامی انقلابی و خودجوش افراد جنایتکار ساواک را یکی یکی دستگیر و به انقلابیون مستقر در مدرسه رفاه تحویل می‌دادند. تصرف پادگان‌ها و ضبط اسلحه‌های سبک و سنگین و مهمات جنگی و مواد انفجاری برنامه روزانه مردمی بود که سال‌ها با این اسلحه‌ها تهدید و برخی از آنان نیز مورد شکنجه قرار می‌گرفتند. مردم در صف‌های طولانی به مدرسه رفاه می‌آمدند و اسلحه‌های به غنیمت گرفته از رژیم را تحویل انتظامات مستقر در مدرسه می‌دادند. مدرسه رفاه مملو از سلاح شد که پس از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی با مسوولیت آیت‌الله مهدوی‌کنی در محل مجلس شورای ملی این سلاح‌ها به آنجا انتقال یافت. آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی نیز در این باره نقل می‌کند: پس از بازگشت امام خمینی به میهن، در مدرسه رفاه مستقر شدند و مردم و انقلابیون سلاح‌هایی که از پادگان‌های حکومت شاه می‌گرفتند را به مدرسه رفاه منتقل می‌کردند.
در شب ۲۲ بهمن نیروهای گارد حمله کردند به نیروی هوایی و مردم هم به حمایت از آنها برخاستند؛رحیمی ‌فرماندار نظامی‌ تهران که خیلی هم گردن کلفت بود سر خیابان جامی نرسیده به میدان حسن‌آباد توسط دو جوان بازداشت شد. این دو جوان کم سن و سال که یکی از آنها اسلحه کمری داشت و دیگری چاقو، سر چهارراه حسن آباد ماشین رحیمی ‌را متوقف می‌کنند. ماشین تا می‌ایستد یکی از آن‌ها از یک درب اتومبیل و دیگری از درب دیگر وارد ماشین می‌شوند و رحیمی را دستگیر و او را به مدرسه رفاه می‌آورند و ‌تسلیم ماموران می‌کنند.(به نقل از خاطرات فرهودی)
روزهای منتهی به پیروزی انقلاب
مهدی فرهودی در خاطرات خود در کتاب خاطرات مبارزه و زندان صفحه ۹۶ نقل می‌کند: روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی درگیری‌های مردم با رژیم و دستگیری عوامل رژیم توسط خودِ مردم به اوج رسید. یکی از پادگان‌ها که مورد هجوم واقع شد پادگان لویزان بود. در آن شرایط من خودم را ‎به پادگان لویزان‏‏ رساندم و وارد اسلحه خانه شدم. از آنجا به پادگان عشرت آباد‏‏ رفتم. آن زمان منافقین مشغول جمع‌آوری اسلحه ‎‏بودند. من هم یک اسلحه و یک کلت گرفتم؛ فردای روزی که امام دستور ‎‏فرمودند مردم اسلحه ها را تحویل دهند، آنها را بردم و تحویل دادم. مردم ‎‏اسلحه‌ها را تحویل دادند.‏
در آن روزها انبارهای مهمات یکی ‎‏پس از دیگری سقوط می‌کرد و شیشه های پادگان‌ها در هم می‌شکست؛ هیچ کس در پادگان نبود که دفاع کند. لطمه زیادی به پادگان‌ها وارد شده بود. البته ‎‏بچه های مذهبی، قدری جو را کنترل کردند و تقریباً کنترل ‎‏اوضاع به دست شان افتاد.‏‏
‏‏پادگان دوشان‌تپه
شب‌های قبل از این ماجرا پادگان نیروی هوایی واقع در خیابان دماوند‏‏ سقوط کرد. بچه ها قصد حمله به پادگان را داشتند و مردم هم دنبال این بودند که مسلح شوند. مدام پیغام می‌دادند که صدا و سیما هم محاصره شد تا مردم به آنجا حمله نکنند؛ چون نیروهایِ خودی آنجا حضور‎‏داشتند. اولین اتفاق این بود که صدا و سیما به دست نیروهای انقلابی ‏‎‎‏افتاد.‏ کنترل شهر به دست نیروهای انقلابی است. بعد از آن هم ‎‏مرتب رادیو پیام می‌داد و مطالبی را که حضرت امام می‌گفت، منعکس ‎‏می‌کرد.‏
به گفته اسدالله صفا افراد مهمی در این دستگیری‌های مردمی دستگیر شدند که برخی از آنها عبارت بودند از ناجی فرماندار اصفهان، و حسینی شکنجه‌گر ساواک، جوکار رئیس ساواک قم، خسروداد، و خیلی‌های دیگر. ارتشبد نصیری، سپهبد صدری، غلامرضا نیک‌پی، منصور روحانی، دکتر شیخ‌الاسلام زاده، دکتر منوچهر آزمون و سالارجاف، خسرو داد، نصیری، رحیمی، ناجی و ...
‏ماجرای سولیوان
سولیوان هم در میان دستگیر شده‌ها بود که اطلاعی از نحوه دستگیری او در اختیار نیست. توکلی بینا در این باره نقل می‌کند: یکی از روزها عصری بود که شاه حسینی رئیس سازمان ورزش دولت موقت آمد به مدرسه علوی و گفت: شما سفیر آمریکا را زندانی کردید؟ وزیر خارجه هم دکتر یزدی بود، شاه حسینی گفت: اگر ما او را آزاد نکنیم ناوهای آمریکا به طرف ایران حرکت ‎‏خواهند کرد. من به حاج مهدی عراقی گفتم برو خدمت امام بگو که از طرف دولت برای آزادی سولیوان آمده‌اند. حاج مهدی هم خدمت امام رفت و جریان را به امام عرض کرد. امام فرمودند: تحویلش بدهید ببرند. ‏‏‏ما هم وی را از درب کوچه ایکه مدرسه علوی به سه راه امین حضور راه داشت، سولیوان را آزاد کردیم. مدرسه دخترانه‌ای بود که آنجا را محل موقت زندانیانی که موقعیت خاص داشتند، اختصاص داده بودیم.(دیدار در نوفل لوشاتو، ص ۲۹۵)
توکلی بینا در خاطره‌ای دیگر نقل می‌کند: یک شب ۲۴ نفر از سران رژیم را آقای خلخالی در یک لیستی خدمت امام برد که آنها را تیرباران کنند. امام آن لیست را مطالعه کردند و ۴ نفر از آن لیست ۲۴ نفر را اجازه دادند که تیرباران شوند. این چهار نفر عبارت بودند از نعمت الله نصیری، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت رژیم، سرلشکر رحیمی ‌فرماندار نظامی‌تهران، خسرو‌داد فرمانده نیروی هوایی و ناجی فرماندار نظامی‌ اصفهان. در بین این چهار نفر، روحیه خسروداد از همه قویتر بود، بعد سرلشکر رحیمی‌ بود. خسروداد را وقتی از پله‌های مدرسه رفاه برای تیرباران بالا می‌بردند خیلی قوی و محکم به شاه فحش داد و گفت: به او گفتم کوتاهی کنی همه ما را خواهند کشت. دولت موقت تلاش زیادی کرد تا هویدا تیرباران نشود. وقتی از امام خمینی این دستور را می‌گیرند، خلخالی از جریان مطلع می‌شود، بلافاصله قبل از اینکه نامه امام به دستش برسد دستور تیربارانش را صادر می‌کند.
محاکمه ای که سه روز پس از پیروزی انقلاب آغاز شد
محمد صادق صادقی گیوی معروف به خلخالی حاکم شرع دادگاه انقلاب پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ بود. وی که به مدت ۱۴ سال شاگرد امام بود در روزهای نخست انقلاب در کنار امام خمینی در مدرسه رفاه بود در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ با حکم امام به عنوان حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب منصوب ‌شد. خلخالی در خاطراتش در مورد نحوه انتخابش به عنوان حاکم شرع نوشته است: پس از چند روز از پیروزی انقلاب، بزرگترین‌ترین مسئولیت یعنی حکومت شرعیه و قضاوت عادله در حق مجرمان و مفسدان در سراسر ایران با خط و فرمان امام به حقیر و ناچیز محول شد.
محاکمه سران رژیم توسط ایشان سه روز بعد از پیروزی انقلاب آغاز شد و در اولین گام، نیمه شب ۲۵ بهمن ۱۳۵۷، سه روز پس از پیروزی انقلاب و یک روز بعد از تشکیل کابینه دولت موقت، نخستین افسران شاه تیرباران شدند. سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران و رییس شهربانی سابق، سرلشکر رضا ناجی (معروف به «قصاب» اولین فرماندار نظامی اصفهان در جریان مبارزات ملت ایران به دلیل سرکوب قیام مردم اصفهان در چهلمین روز واقعه خونین تبریز)، سرلشگر خسروداد فرمانده نیروی هوایی (فرمانده هوانیروز و متهم به هدایت مستقیم کشتار ۱۷ شهریور ۵۷ در تهران) و ارتشبد نصیری رییس سابق ساواک اولین کسانی بودند که پس از مفسد فی‌الارض شناخته شدن، توسط دادگاه انقلاب اعدام شدند. پس از سقوط پادگان و زندان جمشیدیه عده‌ای زندانیان نیز توسط مردم بازداشت و به مدرسه رفاه اعزام شدند.

. انتهای پیام /*